اولین کتاب مارک داگلاس، "معامله گر منظم"، در سال 1990 منتشر شد و به عنوان یک صنعت قدیمی در نظر گرفته شده است و در کنار کتاب " تجارت در منطقه" که در سال 2000 منتشر شد، کتاب های او به عنوان اولین کتاب های صنعت سرمایه گذاری با مفهوم روانشناسی تجارت محسوب می شوند. سال ها پیش از آن که این مفاهیم شنیده شود، رهبری بسیار کمتری در این شیوه تجارت صورت می گرفت. یکی از آخرین کتاب های او، " تاجر کامل"، در فرمت اصلی مارک و دستیار نویسنده پوآلا تی. وب یعنی چهار بخش جدا و کامل، قابل دسترسی است. این نوع فرمت برای اطمینان یافتن از این است که تاجران از هر سطح مهارت بتوانند انتخاب کنند که در چه فصلی برای به روزرسانی یا تغییر چالش های تجارت خود فعالیت کنند. یکی دیگر از این کتاب ها، "کتاب کوچکی از عملکرد تجارت" که با همکاری پوآلا نوشته شده، نیز در این نوع فرمت قابل دسترسی است. این فرمت به خواننده اجازه می دهد که در مورد به روز رسانی یا تغییر هر چالش ویژه بازرگانی که ممکن است داشته باشند، مطالعه کنند، بدون این که تمام یک کتاب چندین بخشی را برای جستجوی پاسخ مطالعه کنند. کتاب "یک تاجر منظم شدن" که با همکاری پوآلا نوشته شده است، هم اکنون قابل دسترسی است و یکی از محبوب ترین کتاب های اخیر آن هاست. تا به امروز، دو کتاب اولیه مارک به زبان های چینی (به زبان ساده و پیچیده)، فرانسوی، ایتالیایی، ژاپنی، کره ای، لهستانی، پرتغالی، چک، و اسپانیایی ترجمه شده است و در آینده زبان های خارجی بیشتری ترجمه خواهد شد. کتاب "تاجر کامل" نیز در سال 2017 به زبان ژاپنی ترجمه شد. کتاب "یک تاجر منظم شدن" در سال 2018 یا اوایل 2019 به زبان جمهوری چک منتشر خواهد شد. مارک در سال 1982 شروع به مربی گری تاجران کرد، و به اجرای سمینار و برنامه های آموزشی درباره روانشناسی تجارت برای صنعت سرمایه گذاری و برای تاجران به صورت جداگانه برای دهه ها ادامه داد. همان طور که به تاجران در سرتاسر آمریکا، درباره این که چگونه همواره موفق باشند آموزش می دهد، در چندین سمینار در سراسر دنیا سخنران بوده و به همراه پوآلا به 18 کشور سفر کرده اند. در سال 2000، پوآلا شوع کرد به آموزش تمام وقت به تاجران، و مارک نیز به حالت آموزش روزانه خود بازگشت. ماه می سال 2010 ، آغاز میزبانی مارک و پوآلا با پیوستن به کارگاه ها از جنبه روانی روانشناسی تجارت بود، و هم چنین زمینه جدیدی از روانشناسی موفقیت توسط پوآلا ایجاد شد. این کارگاه ها در حال اجرا هستند.
شاید شما هم مثل من به این موضوع فکر کرده باشید که چگونه می توانیم در کنار (یا حتی به جای مشاغلی که بابت آنها حقوق ثابت می گیریم)، کسب و کار دلخواه خود را داشته باشیم که از یک سو به سرمایه ی زیادی نیاز نداشته باشد و از سوی دیگر جذاب و سودمند باشد. راهی که من برای آن سراغ دارم این است: بازار بورس اوراق بهادار. در واقع راهی که وجود دارد این است که اگر سرمایه کافی برای ایجاد یک کسب و کار دلخواه در حوزه هایی مثل فولادسازی، پتروشیمی، تولید سیمان، دارو و غیره را نداریم که خیلی های دیگر هم این چنین سرمایه عظیمی ندارند، می توانیم به اندازه ی سرمایه خودمان و با خرید سهام این شرکت ها در کسب و کارشان شریک شویم. به عبارت دیگر، اگر نمی توانیم حتی یک کارخانه ی کوچک فولادسازی ایجاد کنیم، می توانیم بخش بسیار کوچکی از سهام یکی از کارخانه های فولادسازی سهامی عام عرضه شده در بورس یا فرابورس را بخریم و متناسب با میزان سهم خود، از این به بعد سود سالانه ی کارخانه و یا افزایش ارزش سهام کارخانه، متعلق به ما باشد. به این ترتیب می توانیم به نوعی عنوان کنیم که به کسب و کاری مانند فولادسازی مشغول هستیم.
به شخصه معتقدم که این کار حتی می تواند از ایجاد یک کسب و کار اختصاصی کوچک هم بهتر باشد. چرا که می توانیم جستجو کنیم و در پربازده ترین کسب و کار موجود که از مدیریت حرفه ای و کارامد برخوردار باشد سرمایه گذاری کنیم.
و هرگاه احساس کردیم آن کسب و کار به هر دلیل در حال افتادن از رونق است، مدیران آن عملکرد خوبی ندارند یا به هر دلیلی سود مورد انتظارمان محقق او نمی شود، با فروش سهم خود (قبل از آنکه خیلی دیر شود) از شراکت با آنها انصراف داده و سرمایه خود را به کسب و کار دیگری منتقل کنیم و نگران هزینه ی دستگاه های خریداری شده، حقوق و مطالبات کارگران، تسویه حساب های مالیاتی و غیره نباشیم. همچنین می توانیم در چند شرکت مختلف سرمایه گذاری کنیم و با چیدمان اصولی و حساب شده ی سبد سرمایه گذاری ها، تا حد ممکن ریسک سرمایه گذاری های خود را کاهش دهیم.
بسیاری از معامله گران هیچ گونه سررشته ای از این کار ندارند. یعنی تقریبا هیچ دانش و شناختی از مسائل اقتصادی، تحلیل های مالی، اصول حسابداری و بازار فروش تولیدات و خدمات صنعتی ندارند و صرفا با توصیه های دیگران یا با مشاهده ی روند افزایش قیمت ها اقدام به معامله می کنند و توقع دارند بتوانند سهمی را به قیمتی که فکر می کنند خیلی ارزان است بخرند و پس از مدت کوتاهی آن را به قیمت بالاتری بفروشند و از این محل سود کسب کنند. اصولا معامله گرانی از این دست، نه تنها قادر به برقراری هیچ گونه ارتباطی میان «ارزش» و «قیمت» سهام نیستند، بلکه بسیار کم صبر و حوصله هم هستند و با رفتار هیجانی و احساسی یکی از عوامل اصلی نوسانات کوتاه مدت قیمت در بازار هستند.
"معامله گر منضبط" موانع روان شناختی پشت پرده ی این رفتارها را به تفصیل شرح می دهد. کنجکاو شدم که آن کتاب (به زبان اصلی) را مطالعه کنم و پس از مطالعه ی آن بود که به صورت ریشه ای با بسیاری از موانع روان شناختی پشت پرده ی شغل معامله گری آشنا شدم و پاسخ بسیاری از سؤالات برایم روشن شد و با توجه به جای خالی آموزش در حوزه ی بورس، و نیاز بازار سرمایه به آموزش های پایه ای (خصوصا در حوزه ی دانش مالی رفتاری)، تصمیم گرفتم این کتاب را ترجمه و به علاقه مندان تقدیم کنم.