کتاب عصیانگر: انسان طاغی

ناشر: نیلوفر
تاریخ نشر: دی 1402
تعداد صفحه: 408
شابک: 978-964-448-383-7
قطع کتاب: رقعی
نوع جلد: شومیز
وزن: 450 گرم
موجودی:
در حال حاضر این کتاب در سایت عرضه نشده است.
مرور کتاب
از خبرگزاری کتاب ایران
کتاب «عصیانگر» یکی از آثاری است که می تواند خواننده رابا وجوه دیگری از شخصیت یک نویسنده آشنا کند،کتابی که سویه ای دیگراز نوع نگاهی هوشمندانه را یدک می کشد و باعث اعتبار بیشتر نام نویسنده اش در سطح جهانی شده است._
بسیاری از منتقدان و علاقه مندان آثار کامو بر این باورند که مطالعه کتاب های او باید با مطالعه عصیانگرآغاز شود، زیرا لایه های پنهان ذهنیت نویسنده در بسیاری از کارهای داستانی به شکلی ملموس تر در این کتاب متجلی شده است.
همان گونه که در مقدمه این کتاب هم آمده، آلبر کامو «عصیانگر را در سال 1951 یعنی کوته زمانی پس از پایان جنگ جهانی دوم نوشت.این کتاب حاصل تاملات نویسنده و اندیشمندی است که بی گمان با همه نحله های فکری و عقیدتی اروپای پس از جنگ و دوران پیش از آن آشنا بوده و در جامعه ای می زیسته که به طور مستمر تحت تاثیر مکتب های گوناگون قرار داشته است.
کامو در این کتاب کم و بیش در همه تجربه های ایمانی و عقیدتی اروپائیان ، از مسیحیت گرفته تا نیست انگاری ، از فاشیسم تا کمونیسم به پژوهشی ژرف می پردازد و تصویری روشن از سیر تاریخی افکار و عقایدی که در طول زمان بر اروپا حاکم بوده است راترسیم می کند.
او در این کتاب نشان می دهد که چگونه کسانی که از عشق به انسان دم می زنند همه کشتارها را با این دست آویز توجیه می کنند و فلسفه را عذر خواه خود قرار می دهند و با استناد به آن برای رسیدن به هر هدفی تا آن جا پیش می روند که سر انجام جانیان را مبدل به داوران می کنند.
کامو می گوید که آدمی با افراط در نتیجه گیری از منطق عصیان می خواهد زمین را به قلمرویی برای خدایی خود مبدل سازد و این جاست که فرمان روایی تاریخ آغاز می شود و انسان با همذات شدن با تاریخ و با وفادار نماندن به عصیان واقعی خویش خود را وقف انقلاب های نیست انگارانه قرن بیستم می کند.
نفوذ ذهنی کامو در اجزای مختلف روحی ،سیاسی، اقتصادی و فلسفی اروپای پر آشوب و همواره در حال گذار های تاریخی از کتاب «عصیانگر» اثری بدیع ساخته که همواره در محافل آکادمیک هم مورد استفاده قرار می گیرد.
نگاه مستند کامو در بیان همه ادعاهایش این کتاب را فراتر از یک مجموعه مقالات قرار داده و به محض شروع شدن حسی از اعتماد را در مخاطب پدید می آورد،اعتمادی که ریشه در ساختار منظم ذهن یک نویسنده جستجوگر دارد.
آلبر کامو در کتاب عصیانگر به واکاوی معنا و چگونگی پدید آیی مسئله «عصیان» های فردی و اجتماعی می پردازد وکنش ها و واکنش های مربوط به آن را به داوری می گذارد، کامو مسئله عصیان را در همان ابتدا این گونه شرح می دهد:«عصیانگر کیست؟کسی که «نه» می گوید اما به رغم رد کردن کناره نمی گیرد:نیز او کسی است که از آغاز نخستین حرکت خود«آری» می گوید. برده ای که در سراسر عمرش فرمان برده است ناگهان می بیند که نمی تواند فرمان تازه ای را بپذیرد.معنی این «نه » چیست؟ معنی اش برای مثال این است که وضع بیش از اندازه طول کشیده است،تا کنون آری و از این پس نه،دارید زیاده روی می کنید و باز حد و مرزی هست که نباید پا را از آن فراتر بگذارید، بر روی هم این «نه» ثابت می کند که مرزی وجود دارد....بدین سان عصیان در عین حال هم بر نفی قاطعانه تجاوزی تحمل ناپذیر تکیه دارد و هم بر اطمینانی مبهم از حقی مسلم و به بیانی دقیق تر این احساس را در عصیانگربیدار می کند که او این حق را دارد که....»
آن چه که بیش از هر مورد دیگر دراین کتاب جلب توجه می کند نام نامناسب آن است که در باور جمعی حامل حسی منفی است، گرچه این کتاب توسط بسیاری از اهل فن با عناوینی چون طغیانگر،یاغی و....هم نامیده شده اما کلیه این عناوین هیچ کمکی به رفع ایجاد حس منفی نمی کنند در حالی که تفکرکامو در این کتاب بر محور جوشش های درونی و تغییر وضعیت بر اساس منطق و حهان بینی کلان استواراست،یعنی این که او از واژه عصیان آشنا زدایی کرده و پرش تفکر را نشانه رفته است.
یکی از بخش های درخشان کتاب«عصیانگر»بخشی به نام «عصیان و هنر» است که به دلیل تعلق روحی کاموبه این عرصه در حد کمال ظاهر شده است،کامو در این بخش با دستاویز قرار دادن جنبش های مختلف هنری به عبور هنر و هنر مند ازخود و زمانه خود اشاره کرده و نوشته است:«هنر مند با تحمیل نگرش خویش به واقعیت ، قدرت امتناع خود را به اثبات می رساند اما آن چه از واقعیت،در جهانی که می آفریند نگاه می دارد نمودار رضایت او،لااقل در بخشی از واقعیت است که او آن را از تاریکی دگرگونی در می آورد تا در روشنایی آفرینش قرار دهد....»
آلبر کام در کتاب عصیانگر با ایجاد فصل هایی از قبیل «عصیانگر»،«عصیان متافیزیکی»،«عصیان تاریخی،عصیان و هنرو اندیشه نیمروزی خواننده را با رشد منطقی جهان بینی خود آشنا می کند و او را به جهان ذهن خود دعوت می نماید، کامودر طول زندگی کوتاه خود در یک یک مکتب هایی که در کتاب به آن ها اشاره شده تامل کرده و گاه نیز به دلیل روحیه عدالت طلبی کوتاه زمانی در زمره پیروان برخی از آن ها در آمده اما باز هم همین عدالت طلبی و آزادی خواهی مانع از آن شده که با تعصب بر عقیده خود پا فشاری کند و کورکورانه اندیشه ای را دنبال کند که وجدان بیدار او از پذیرش آن سر باز زده است.