در این کتاب، درباره موضوع تعلیم و تربیت صحیح در مدارس و چگونگی روابط میان معلم، دانش آموز و والدین بحث شده است. هدف از تدوین این کتاب، آموزش شیوه های گوناگون و به دور از تنش در برخورد با مسائل روانی و مشکلات روزمره موجود در مدرسه و بین معلم و دانش آموز است. نگارنده در این اثر می کوشد با استفاده از طنز و شوخ طبعی، ظرافت، حکایت و داستان، گفت و گو و اصول روان شناسی شیوه های صحیح به کارگیری اصول رفتاری با دانش آموز را به معلم القا کرده و وی را در برطرف کردن بسیاری از دشواری های موجود در روابط و موقعیت های کلاسی و تربیت صحیح شاگردان یاری نماید. همچنین تلاش شده تا والدین در کسب مهارت در تربیت فرزند خویش راهنمایی شده و بیاموزند که چگونه در مسائل مربوط به مدرسه، نقش لازم را ایفا کنند.
انتظار می رود که معلمان با ابزارهای ناقص به اهداف دست نیافتنی برسند. شگفت آنکه اینان گاهی مواقع از عهده این وظیفه محال بر می آیند. اما، با شگفتی و معجزه نمیتوان مدارس را حفظ کرد. هر معلم باید مهارت ها و ابزار کارآمد را در اختیار داشته باشد. سؤال این است که آیا دانش روانشناسی می تواند این مهارت ها را فراهم آورد؟ آیا نظریات درمان شناختی را می توان به اعمال ویژه تربیتی تبدیل کرد؟
این کتاب می گوید: «بله». براساس شیوه های تکامل یافته در کودک درمانی و آزمایش شده در کلاس درس، پیشنهادهایی ملموس و راه حل هایی واقعی برای برخورد با مسائل روانشناختی و موقعیت های روزمره ای که برای معلمان پدید می آید، ارائه می شود.
بسیاری از مسائل و مشکلات تدریس در چند دهه بعدی حل خواهد شد. محیط های جدید یادگیری و طریقه های جدید آموزش به وجود خواهد آمد. با این حال، انجام یک کار همواره بر عهده معلم خواهد بود: ایجاد جو عاطفی برای یادگیری. هیچ دستگاهی، هر چقدر هم که پیچیده باشد، قادر به انجام این کار نیست.
آموزش با کامپیوتر هنوز از آن آینده است. باید قرن بیست و یکم فرا رسد تا بتوان در مدارس از کامپیوتر بهره ور شد، اما برای آنکه معلم ها در تعلیم و تربیت مؤثر و کار آمد متخصص شوند، هیچ چنین انتظاری لازم نیست. برای آنکه تغییری حاصل شود، علم و دانش بشر یارای آن را دارد که از پیشرفت های تکنولوژیک پیشی گیرد.