کتاب آخرین پر سیمرغ

بیژن سه: مادر، گفته بودی در جهان سرزمینی است که دیوان بر هیئت زنان، راه بر آدمی می بندند. گفته بودی سرزمین آدمی همان جایی است که دل ماندگار می شود… مادر، من اکنون آن سرزمین را یافته ام، و چه باک که آن سرزمین همان سرزمین دیوان باشد. من از اسب فرود آمده ام و دیگر بر آن جای نخواهم گرفت. بگذار گرازان بر زمین بتازند و پهلوانان، فاتح سرزمین های بسیار باشند، و من ایستاده بر سرزمینی باشم که دیوانش دل از آدمی می ربایند. مادر، بگذار پسری از پسران تو به جای شمشیر زمزمه ای بر لب داشته باشد، شاید جهان با همین زمزمه پسر تو، جایی شود که خون و مرگ، فاتح همیشه آن نباشند.

• مرگ یزدگرد [مجلس شاه کشی] ~بهرام بیضایی
• چهار صندوق (نمایشنامه) ~بهرام بیضایی
• افرا، یا، روز می گذرد [نمایشنامه] ~بهرام بیضایی
• شب هزارویکم [نمایشنامه] ~بهرام بیضایی
• دویدن در میدان تاریک مین : نمایش نامه در چهار پرده ~مصطفی مستور، یوسف امیرکیان(زیرنظر)
• موارد بیشتر (2400)

• دختر یانکی ~نیل سایمون، شهرام زرگر (مترجم)، محمد چرمشیر (مترجم)، پریزاد سیف (مترجم)، حسین رحیم پور (مترجم)، حمید امجد(زیرنظر)، ژیلا اسماعیلیان(طراح)
• داستان دور و دراز و فراموش نشدنی و سراسر پند و اندرز سفر سلطان ابن سلطان و خاقان ابن خاقان به دیار فرنگ به روایت مرد ... ~محمد چرم شیر، حمید امجد (زیرنظر)
• خروس [دو نمایشنامه] ~محمد چرم شیر، محمد رحمانیان
• وقتی دنیا سبز بود: حکایت یک سرآشپز [نمایشنامه] ~سام شپارد، جوزف چایکین، پگاه خضرفردیارداد، محمد چرم شیر (مترجم)، حمیدرضا برگ بیدی (مترجم)، هاجر رحمانی (مترجم)، راز گلستانی فرد (مترجم)، حسین رحیم پور (مترجم)، حمید امجد (زیرنظر)
• ناپلئون (فیلمنامه) ~استنلی کوبریک، حسین رحیم پور (مترجم)، افشین هاشمی (مترجم)، محمد چرم شیر (مترجم)، فائزه پوررضایی (مترجم)