کتاب آشنایی با ماکیاوللی

ناشر: مرکز
تاریخ نشر: آبان 1400
تعداد صفحه: 80
شابک: 978-964-305-841-8
قطع کتاب: رقعی
نوع جلد: شومیز
وزن: 104 گرم
رتبه فروش: #13319 (مشاهده پرفروش ترین ها)
موجودی:
در حال حاضر این کتاب در سایت عرضه نشده است.
خریداران به همراه این کتاب، موارد زیر را نیز سفارش داده اند
مرور کتاب
از طرف مولف کتاب آشنایی با ماکیاوللی
"آشنایی با ماکیاوللی" آخرین ترجمه­ی من است که تازگی منتشر شده، از همان مجموعه­ی "آشنایی با فیلسوفان" که نشر مرکز منتشر می­کند. عنوان اصلی کتاب "ماکیاوللی در 90 دقیقه" است، از مجموعه­ی مرور تاریخ تفکر، نوشته­ی پل استراترن؛ هر کتاب حدود 60 صفحه دارد و اگر هر صفحه خواندن­اش 90 ثانیه طول بکشد، کل کتاب را می­شود در 90 دقیقه خواند – این هم از فلسفه­ی نام­گذاری این مجموعه در زبان اصلی (ترجمه­ی فارسی هم فکر می­کنم همین حدود وقت از خواننده خواهد گرفت). مثل دیگر عناوین این مجموعه، "آشنایی با ماکیاوللی" هم کتاب تخصصی و دشواری نیست و بیش­تر برای آشنایی اولیه با احوال و آثار پدر سیاست مدرن نوشته شده. تنها ترجمه­یی است که انتخاب­اش با من نبوده: کاری بود که با اکراه پذیرفتم، اول به این دلیل که از پراکنده ­کاری خوش­ام نمی­آید، دوم به این دلیل که انگیزه و اشتیاقی نسبت به "فلسفه­ی سیاسی" در خود نمی­دیدم. اما، برخلاف تصور، تجربه­ی ناخوشایندی نبود، به عکس، خیلی هم جذاب بود؛ هرچند که باز هم بیش­تر مجذوب زندگی و تجارب تلخ ماکیاوللی و شخصیت شگفت­انگیزش شدم تا صرف اندیشه­های سیاسی­ او – نوشتار طنازانه­ی استراترن هم که جاذبه­ی خود را داشت. به هر حال، کتاب کوچکی است، به گمان­ام به یک بار خواندن­اش می­ارزد ...
بامزه است، تنها کتابی که مستقلن در باب فلسفه­ی سیاسی ترجمه کردم انتشارش با اوضاع و احوالی مصادف می­شود که چندان هم باب طبع­ام نیست. سرخورده نه، دل­زده­ام می­کند. نوشته­های اخیرم را که نگاه می­کنم، هم احساس اسارت می­کنم، هم احساس بیگانگی -- جدیت بیش از حدی که با نگاه طنزآمیز من به زندگی همخوانی ندارد. نه، اصلن حرف­ام این جمله­ی جهان­سومی نیست که "سیاست همه­اش بازی است و ..." (چه چیزی بازی نیست؟) نه، اما می­دانم که گام زدن در هر راهی هم انگیزه می­خواهد هم حوصله، که من در حال حاضر هیچ­ کدام­اش را ندارم.
مساله جوزدگی یا حتا واکنش­گری هم نیست؛ فقط این است که به هر رو فضایی که در آن می­نویسم استلزاماتی دارد. دیگر این که، خیلی از دوستان­ام، خیلی از دوستانی که من مطالب­شان را دوست داشتم، یا نمی­نویسند و یا کم و بعضن بدون­ برنامه می­نویسند. توهمی نداشتم که بخواهم سرخورده شوم. همین است که هست. بعد از این هم، انگیزه ­یی و حوصله­یی باشد، بیش­تر به کار اصلی­ام ادبیات، و کار فرعی­ام فلسفه، می­پردازم – حرف­وحدیث­های هرازگاهی هم که همیشه هست ...
کتابهایی با موضوعات مشابه
از پدیدآورندگان این کتاب
مشاهده موارد مشابه بر اساس دسته بندی