کتاب پسرک نازنین: پسری معتاد به "شیشه" و پدری در کشاکش اعتیاد او

ناشر: رشد
تاریخ نشر: 1393
تعداد صفحه: 416
شابک: 978-964-2802-81-4
قطع کتاب: وزیری
نوع جلد: شومیز
وزن: 583 گرم
رتبه فروش: #69207 (مشاهده پرفروش ترین ها)
موجودی: فقط یک جلد در انبار موجود است.
فقط یک جلد در انبار موجود است.
1,200,000 ریال 1,020,000 ریال
تخفیف: 180000 ریال (15%)
تخفیف ویژه
خریداران به همراه این کتاب، موارد زیر را نیز سفارش داده اند
مرور کتاب
درباره کتاب پسرک نازنین: پسری معتاد به "شیشه" و پدری در کشاکش اعتیاد او

دیوید شف، نویسنده کتاب، روزنامه نگاری است که با شهامتی ستودنی، ماجرای ده سال اعتیاد فرزند بزرگش، نیک شف، را به اعتیاد به موادی از همه رقم و نیز وضعیت خانواده جدیدش را در این شرایط، گشاده دستانه شرح می دهد. در این حین، درمی یابد که خودش به اعتیاد پسرش، معتاد شده است (هم وابستگی). بعد از پشت سر گذاشتن خونریزی خطرناکی در مغز، او که با دیدی ژرف تر به جهان نگاه می کند، به نقطه ای می رسد که می پذیرد اعتیاد بیماری است، اینکه با وجود همه عشقی که به فرزندش دارد، خود فرزند او مسئول سلامت جسم و روان خویش است، و اینکه حتی در نبود یکی از اعضای خانواده، زندگی سایرین ادامه خواهد یافت.

درباره کتاب پسرک نازنین: پسری معتاد به "شیشه" و پدری در کشاکش اعتیاد او

چرا مطالعه ماجراهای دیگران کمک می‌کند؟ علت فقط این نیست که مصیبت خواستار همراهی است، زیرا آموختم که مصیبت بیش از آن خودخواه است که به همراهی عده‌ای زیاد روی خوش نشان دهد. تجربه‌های دیگران در تکاپوی هیجانی به من کمک می‌کرد؛ هنگامی که مطالعه می‌کردم، اندکی از احساس دیوانه شدنم کاسته می‌شد و نوشته‌های دیگران همانند ماجراهایی که در جلسات آل آنون می‌شنیدم در شرایط نامشخصی که از سر می‌گذراندم برایم نقش راهنما داشت. توماس لینچ به من نشان داد که می‌توان فرزندی را دوست داشت که احتمالا برای همیشه از دست رفته است. بهترین نوشته‌ام مقاله‌ای بود که در مجله نیویورک تایمز درباره تجربۀ خانواده‌ام نوشتم. میترسیدم دیگران را وارد کابوس خانواده‌ام بکنم، اما باید این کار را می‌کردم. احساس می‌کردم که بیان کردن ماجرای ما اگر همان گونه که نوشته‌های لینچ و سایر نویسندگان به من کمک کرده بود باعث کمک به کسی شود، ارزشش را دارد. این مسئله را با نیک و سایر اعضای خانواده درمیان گذاشتم. با وجود آنکه آن‌ها مرا تشویق کردند، از اینکه خانواده‌ام را در معرض موشکافی و قضاوت دیگران قرار می‌دادم عصبی بودم، اما واکنش‌هایی که به این مقاله نشان داده شد مرا دلگرم کرد و آن گونه که نیک می‌گفت به او جرئت بخشید.

کتابهایی با موضوعات مشابه
از پدیدآورندگان این کتاب
مشاهده موارد مشابه بر اساس دسته بندی