کتاب بیچارگان

بیچارگان، رمانی کوتاه در قالب مکاتبه، در زمستان 45ـ1844 نوشته و بازنویسی شد. در ماه مه،داستایفسکیی نسخه ی دستنویس رمان را به گریگاروویچ به امانت داد. گریگاروویچ دستنویس را نزد دوستش نکراسوف برد. هر دو با هم شروع به خواندن دستنویس کردند و سپیده دم آن را به پایان رساندند و ساعت 4 صبح رفتند داستایفسکی را بیدار کردند و برای شاهکاری که آفریده بود به او تبریک گفتند. نکراسوف آن را با این خبر که گوگول تازه ای ظهور کرده است نزد بلینسکی برد و آن منتقد مشهور پس از لحظه ای تردید بر حکم نکراسوف مُهر تأیید زد. روز بعد بلینسکی با دیدار داستایفسکی فریاد زد: جوان، هیچ می دانی چه نوشته ای؟... تو با بیست سال سن ممکن نیست خودت بدانی. داستایفسکی سی سال بعد، این صحنه را شعف انگیزترین لحظه ی حیاتش خواند.

• استخوانهای خوک و دست های جذامی ~مصطفی مستور، اکتای میرزایف (مترجم)

• شب های روشن: یک داستان عاشقانه از خاطرات یک رویاپرداز ~فئودورمیخائیلوویچ داستایوسکی
• قمارباز ~فئودورمیخائیلوویچ داستایوسکی
• ابله ~فئودورمیخائیلوویچ داستایوسکی، سروش حبیبی (مترجم)
• همیشه شوهر ~فئودورمیخائیلوویچ داستایوسکی
• رویای آدم مضحک: هفت داستان کوتاه ~فئودورمیخائیلوویچ داستایوسکی، رضا رضایی (مترجم)

• یادداشت های یک دیوانه و هفت قصه دیگر ~نیکلای واسیلیویچ گوگول، خشایار دیهیمی (مترجم)
• روح پراگ ~ایوان کلیما، خشایار دیهیمی (مترجم)
• فلسفه ترس ~لارس.اف.ار.هو اسوندسن، خشایار دیهیمی (مترجم)
• دروغ / اراده آزاد ~سام هریس، خشایار دیهیمی (مترجم)
• تاریخ فلسفه سیاسی: جلد اول: دوران کلاسیک ~جورج کلسکو، خشایار دیهیمی (مترجم)