کتاب مقدمه علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقی ایران با تجدید نظر ناصر کاتوزیان

ناشر: گنج دانش
تاریخ نشر: تیر 1396
تعداد صفحه: 384
شابک: 978-964-5735-03-4
قطع کتاب: وزیری
نوع جلد: شومیز
وزن: 541 گرم
موجودی:
در حال حاضر این کتاب در سایت عرضه نشده است.
خریداران به همراه این کتاب، موارد زیر را نیز سفارش داده اند
مرور کتاب
مقدمه

هر صاحب اندیشه ای که بخواهد در عرصه پهناور «حقوق» تحقیق و تتبع کند باید بتواند تمامی ابزارهای «حقوق» را همساز و هماهنگ سازد و از صداهای ناموافق و ناسازگار یا به عبارتی دیگر، از قواعد مهجور و متروک و ضد و نقیض راه حل هایی موزون برای مسائل و مشکلات اجتماعی پیدا کند. 

فهم هر راه حل حقوقی اصولا مستلزم درک و شناخت قاعده حقوقی، اجرای اصول، و بهره گیری از مفاهیم و نهادها و آیین های نظام حقوقی حاکم بر روابط اجتماعی است. حقوقدان، قاضی یا اصولا هر کارگزار حقوقی نه موظف به اجرای کورکورانه با اعمال خشک "قانون" است؛ و نه ساحری است که بتواند، بدون توجه به سیاق اجتماعی نظام حقوقی، از قواعد پراکنده نظمی پابرجا و موزون برای وضعیتهای اجتماعی درهم ریخته به وجود آورد. لازمه مطالعه و اجرای قواعد حقوقی داشتن بینشی کلی از «حقوق» و تبعیت از روش هایی علمی است. در دوران ما که دوران پیچیدگی و آشفتگی روابط اجتماعی است و جهان با مشکلات عدیده فنی و انسانی و اجتماعی روبروست، هر جامعه و خصوصا جامعه ایرانی، به حقوقدان صاحب فکر و بصیر نیاز دارد و نه حقوقدانی که فقط «قانون» بداند و در مدح یا ذم آن سخن بگوید. چنانچه حقوقدان بینشی کلی از "حقوق" نداشته و کلامش خالی از استدلال باشد، و نتیجه گیری هایش براساس طرح و روش علمی به دست نیامده باشد، بنیان های "جامعه" در هم می ریزد و اساس نظمه متزلزل می گردد. البته هیچ کس نمی تواند ادعا کند که بینشی متعالی از "حقوق" دارد یا با روشی که ابتکار کرده به حقیقت دست یافته است. بینش ها و روش های حقوقی همه نسبی و تابع تحولات زمانی و مکانی است. روشی که شماری از حقوقدانان برای تحقیق درباره "حقوق" انتخاب کرده اند روشی امپرسیونیستی است. به این صورت که حقوقدان با بیان موضوعات بسیار گویا و معنادار یا کمتر شناخته شده، و تأکید مداوم بر آن ها، خوانندگان یا شنوندگان آثار خود را به گونه ای تحت تأثیر قرار می دهد که بتوانند مستقلا به نتیجه گیری بپردازند.

«مقدمه علم حقوق» کار خود را از مشاهده نظام حقوقی، تحقیق در عناصر پایدار و ساخت ارگانیک آن آغاز می کند تا مفاهیم و فنون و روش ها و مهمترین ساختهای عقلانی را استخراج کند. اما فلسفه حقوق می کوشد که «حقوق» را از اجزای فنی آن جدا سازد تا بتواند با روشن کردن ماهیت حقوق، معنای متافیزیکی ارزش های مبنانی " حقوق" را استنباط کند و سرانجام مفهوم آن را به لحاظ دیدگاهی که از انسان و جهان دارد روشن سازد. البته فلاسفه بزرگ، از افلاطون و ارسطو گرفته تا کانت و هگل، جملگی به "حقوق" توجه داشته اند. با این حال اینان از آنچه باید وجود داشته باشد سخن گفته اند و نه از آنچه واقعا هست.  البته در "مقدمه علم حقوق" از فلسفه حقوق غافل نمی مانند، چنانکه اجمالا به مبانی و غایات متعدد "حقوق" استناد می کنند. با وجود این، "فلسفه" موضوع اصلی "مقدمه" یا "نظریة کلی" نیست. حقوقدان "حقوق" را آن طور که هست می بیند و نه آنگونه که باید باشد.

 

کتابهایی با موضوعات مشابه
از پدیدآورندگان این کتاب
مشاهده موارد مشابه بر اساس دسته بندی