اولین رهیافت درمانگر به دفاع هایی که در خدمت مقاومت هستند، ایضاح هر یک از آن ها در زمان بروز است. این در حالی انجام می گیرد که او به اعمال فشار در جهت تجربه احساس ادامه می دهد. این باعث تشدید بیشتر و متبلور شدن مقاومت و آشکار شدن آن می شود.
"قفل گشایی ناخودآگاه" منتخبی است از مقالات حبیب دوانلو که در دوازده فصل سازمان دهی شده و برخی از عمده ترین مباحث ISTDP را پوشش می دهد. عمدۀ مطالب این فصول به قرار زیر است: فصل اول به تشریح چگونگی مهار مقاومت در بیماران به شدت مقاوم می پردازد. در فصل دوم، کار آغاز شده در فصل اول ادامه می یابد و در حوزه های مختلف روابط بین فردی بسط داده می شود. فصول سوم و چهارم، کاربرد روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده را در بیماران افسردۀ به شدت مقاوم تشریح می کنند. فصل پنجم، مراحل قفل گشایی ناخودآگاه یا همان ترتیب پویشی محوری (Central Dynamic Sequence) و فصل ششم فن قفل گشایی نسبی ناخودآگاه را شرح می دهد. در فصل هفتم، مؤلف در کنار بازنگری مفاهیم پایه رویکرد ساختاری روان کاوی فرویدی – نهاد، من، من برتر – تظاهرات بالینی آسیب شناسی من برتر را معرفی می کند. وی در این راستا پنج بیمار را که قبلا از نظر رفتار خود تخریب گر، تکانه های زیربنایی خشونت آمیز و قتل خواهانه، احساس گناه، سوگ عمیق و ضعف شخصیت تحلیل شده اند مقایسه می نماید. در فصل هشتم، نحوۀ ادارۀ مقاومت در بیماران دچار آسیب شدید منش و من برتر، و نیز آزاد کردن من بیمار تشریح شده است. فصول نهم و دهم، ترتیب پویشی محوری، قفل گشایی عمدۀ ناخودآگاه و سیر درمان آزمایشی یک بیمار دچار آزارطلبی منشی را توصیف و تشریح می نمایند. و در نهایت، فصول یازدهم و دوازدهم فن قفل گشایی ناخودآگاه را در بیماران دچار اختلالات عملکردی، در دو بخش بازسازی دفاع های من و مشاهدۀ مستقیم ناخودآگاه پویشی، برمی رسند.