این اثر، دستاورد حدود سی سال تحقیق نویسندگان آن است که به یکی از اساسی ترین مفاهیم در تاریخ مطالعات اقتصادی ـ اجتماعی می پردازد: نابرابری و تأثیر آن بر شئون مختلف زندگی، به ویژه سلامت. این نوشته، نشان می دهد که چگونه نابرابری هم بر زندگی افراد با سطح درآمد بالا و هم بر زندگی افراد طبقات پایین اقتصادی ـ اجتماعی، تأثیرات منفی می گذارد.
این یک تناقض بسیار چشمگیر است که در اوج دستاوردهای فنی و مادی انسانی، ما خود را دچار اضطراب، مستعد افسردگی، نگران نگاه دیگران، نامطمئن از دوستی، اسیر مصرف و دارای زندگی اجتماعی محدود یا بدون آن مییابیم. در فقدان خشنودی عاطفی و پیوندهای آرام بخش اجتماعی که همه بدان نیازمندیم، راحتی و آرامش را در خوردن و مصرف بیش از حد غذا، خرید و هزینه کردن وسواس گونه جستجو میکنیم و یا در دام مصرف مفرط الکل، داروهای روان گردان یا مواد مخدر غیر مجاز گرفتار میشویم.
چگونه است که ما علی رغم ثروت و رفاه بیسابقه در تاریخ انسانی، این همه مصیبت و گرفتاری عاطفی و ذهنی خلق کرده ایم؟ غالبا آنچه نبود آن را حس میکنیم، این است که اندکی بیشتر از بودن در کنار دوستان لذت ببریم. اما حتی این هم به نظر میرسد که از دسترس ما خارج باشد. ما به گونهای صحبت میکنیم که گویا زندگی ما مبارزهای مستمر برای بقای روان شناختی و تلاش علیه استرس و فرسودگی عاطفی بوده است؛ اما حقیقت این است که تشریفات تجملات و اسراف کاریهای زندگی ما چنان گسترده است که سیاره زمین را تهدید میکند.